طفلک معصوم! نمیدانی به چه خرابشدهای پا گذاشتهای؟! گویی که از دید نظام جبار زمانهی ما همهی نسل شما حرامزاده است؛ مانند علوم انسانی در دانشگاهها، مانند آزادی بیان، مانند حقوق بشر، جامعهی مدنی و هزار کوفت و زهرمار دیگر که همگی برای حیات شما لازم است، همه از دید نمایندگان دروغین خدا و یا نمایندگان خدای دروغین، حرامزادهاند. تنها حلالزادگان ایشان مصباح است و چماقداران حافظ ولایت قبیح.
نسل من نسل یاغیانی بود پرسشگر، ما نه افسون خمینی شدیم و نه مدیون انقلاب؛ نه برای حکومت اسلام خون دادیم و نه به آن تعلق خاطر داریم. اما دیدهایم مردانی را که هم افسون شدند و هم مدیون و هم خون دادند و هم تعلق خاطر داشتند. در نزدیکی ما بود که میگفتند مخالفت با دولت هاشمی مخالفت با دولت امامزمان (عج) است. در نزدیکی ما خاتمی خواست جامعهی مدنیاش، مدینهالنبی باشد. به چشم خود دیدیم که میرحسین برای احیای فرمان امامش قدم پیش نهاد و تمام افتخار صانعی پیشکاری امامی بود که از کشتن مخالفانش ابایی نداشت. ما به میرحسین و کروبی دل بستیم، پس امامشان اگر مقبول ما نبود، مطرود هم نبود و انقلابش نیز چنین.
من پشت سر بهجت نماز خواندم اما سکوتش بر مظالم، از دین گریزانم کرد. با نوای کریمی و ارضی بر حسین گریستم، اما جهل مرکبشان از بلاهت شیعه گریزانم کرد. یک روز در کویر شریعتی هبوط کردم، آنگاه تسلیم عشق اسماعیل شدم تا با ابراهیم میعاد کنم. از مجتهدشبستری درسها آموختم. با کدیور و منتظری و قابل و اشکوری به دین لبخند زدم. سروش، سروش محمدی بر من خواند و آنگاه مسلمان شدم.
اما تو چی؟ تو چه داری که به آن دلگرم شوی؟ لالایی نسل تو را که میخواند؟ وقتی من شاخص امام را میبینم میگویم سازندگانش نادان بودند، اما تو خواهی گفت امام نادان بود. وقتی من این زنجیرهی مضحک «سالهای مشروطه» را میبینم میگویم ؛ نادانترین و ابلهترین موجود زمانهی ما سازندهی این کمدی است. اما تو چه خواهی گفت؟ نسل من سرگردان بود بین آنچه که نسل پیش به میراث گذاشت و آنچه که میخواست داشتهباشد. اما نسل تو آویزان است. آویزان از قلاب جهل مرکب این عمامهبهسرها. نسل من یاغی بود و نسل تو ویرانگر.
ویرانگر همهی چیزهای خوب و بد. چگونه روزی به تو بگویم که این بساط سیاه استبداد، ریشه در جامعهی ما دارد و به مذهب و لامذهبی حکام چندان مربوط نیست. تو ویران میکنی همه چیز را تا نظمی نو دراندازی. شاید آن نظم نوین مطلوب باشد و شاید به خطای نسل قبل از ما دچار شوی.
فرزند آویزان من! من خودخواهترین مرد زمانهام. من میخواهم بهترین چیزها برای فرزندم باشد؛ بهترین جامعه، عادلانهترین نوع حکومت، آزادی بیان و ... میخواهم فرزندم روزی با نام خود اندیشهی خود را منتشر کند و به درد من مبتلا نشود. میخواهم فرزندم روزی با خاطری آسوده از فشار سیاسی و امنیتی در دانشگاه بیاندیشد. میخواهم فرزندم بهترین میراث را برای نسل بعد از خود به جای گذارد. من همهی اینها را برای فرزندم میخواهم، خودخواهیام را ببخش کوچولوی آویزان.
سلام :
پاسخحذفبا اين اوضاع بهتره هيچ گونه اينده نگري براي فرزندت وايندگان نكني كه به خطا رفتي ببخش بد بين نيستم ولي بعد ازاينهمه سال ياد گرفتم يا يادمان دادند كه در حال زندگي كنيم متاسفانه يا بدبختانه اش را نميدانم
خودخواه نیستی گیلهمرد
پاسخحذفکیست که برای بچهها بهترینها را نخواهد؟ برای همهي بچهها
خودخواهی من اما آنجا بود که خواستم آن کودک را به جهانی دعوت کردم که در آن برای بهتر زیستن لابد باید با تبر به جان هست و نیست بیفتد و به تعبیر تو ویران کند.
نامهات لبریز از خشم و غم است. سرشار از آرزوهای فروخورده و ناکام و امیدهای انسانی
و این شکاف که دیدی بهزعم من هم حقیقت دارد. گرچه شاید تحقق آن بعد از نسل فرزند تو و به صورتی دیگر باشد. اما رخ میدهد بیگمان.من سایهی آن تبرها را میبینم زیر این تابش سوزاننده در نیمروز کویری تاریخ ما.
سلام
پاسخحذفپس ازفیلترشدن به مدیریت وبلاگ -ظاهروبلاگ- بخش تنظیمات عمومی رفتم وباتغییرعددآدرس از5به 8مطالب رابرگردندانم ولی آدرس زیتون 8شدشیرین بودکه لینک شمابرگشت وتوانستم بیایم
جاسوس دوجانبه
پاسخحذفهیچکس اینچنین به کشتن خود بر نخاست که ما اینگونه به زندگی نشستیم [ناراحت]
پاسخحذفاشکها و لبخندها؛ [گل]
پاسخحذفاز اینکه سر میزنید ممنونم
سلام دوست عزيز
پاسخحذفشما همان ياسر نيستيد ؟؟
دوستي داشتيم به نام ياسر با همين اسم وبلاگ.
حالا هستيد يا نيستيد مطلبتون بسيار زيبا بود.
تا نوزاد بزرگ بشه خيلي اتفاقها افتاده. نسل او نسل خوبي است. چون از اين بدنر نخواهد شد.